احوال قند عسل مامان
عزیزان عید شما مبارک مازیار جون روز عید فطر برای اولین بار به همراه خاله ها و مامان جون و بابا جون رفت نماز عید رو خوند. البته اینو بگم که صبح زود به اجبار بیدارش کردم چون میخواستم پسرم از الان تو این سن ایمانش قوی بشه و با خدا بودن رو از الان یاد بگیره. که اولش یه خورده غر غر کرد ولی انگار بعدش که جمعیت مردم نماز گزار رو دید اونم مثل ما خیلی خوشحال شد و خدا رو بابت این سعادت که نصیبمان شد تشکر کردیم. وقتی از گچساران برگشتیم بابای مازیار جونم قرار شد برای 10 روز بره ماموریت.تحمل تنهایی برای من و مازیار بدون بابا ...